آیلین آیلین ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره

منتظرم

برای مامانی دعا کن فرشته

سلام نی نی جون. دو سه روز رسرم خیلی شلوغ بود. روز شنبه دکتر رفتم و دکتر بعد از دیدن سونو گفت احتمال اینکه مجبور بشی بشینی تو خونه زیاده و باید رحم رو بدوزیم. با این حرف دکتر مامانی کلی ناراحت شد .ولی امیدم به خداست اونی که تو رو تو زندگیمون گذاشت خودش از تو نگهداری می کنه.دکتر گفت اگه سونوی بعدی (سونوی قلب)هم همین رو گفت یه تصمیم می گیریم.مامانی اصلا موقعیت اینکه تو خونه بشینه رو نداره جون مامان مواظب باش و برام دعا کن مشکلی پیش نیاد.اسفند ماه هست و کلی کار تو شرکت انصاف نیست تو این موقعیت ولشون کنم.ولی با این همه تفاسیر اگه شما نی نی ناز لازم بدونید بنده خونه نشین میشم. مامانی سعی می کنه حسابی به خودش برسه و به خاط همین از دکتر قرص نگ...
8 اسفند 1390

خدایا هزار مرتبه شکرت شکرت

سلام نی نی واقعیم .منم مامان شدم مامان تو جیگرطلا. دیروز آزمایشم مثبت بود با بتای 350 و سونو هم جنین رو دید.گفت حدود 35 روزته البته من فکر می کنم کمتره.خاله هات آبروم رو بردند به هر کی که فکر می کردن خبر دادن تازه بابایی هم اونا خبر دار کردن بابایی تو راه برگشت از خونه باباش بود که خاله بهش میگه بعد هم به من زنگ زد گفت راسته گفتم آره. گفت چشمت روشن.طفلک بغل دستش کسی بود نمی تونست صحبت کنه.از در و دیوار تبریک می بارید همه بهم زنگ زدن .دختر دایی مامانی وقتی فهمید بارداری با هم هستیم کلی ذوقید .البته پسمل اون بزرگتر از نی نی منه. اینقدر خوشحال بودم که دلم می خواست جیغ بزنم تو خیابون بگم خدا شکرت شکرت شکرت .وای من مامان شدم هورا هورا. بابای...
8 اسفند 1390

اولین نشانی

سلام گوگولی من .دارم می میرم دیروز که رفتم داروخانه بابایی داشت داروهام و می گرفت یکدفعه رفتم گفتم یه بی بی چک هم بذارید. اومد خونه ولی اینقدر که منفی بوده نزدم گفتم بذار فردا صبح. فردا صبح رفتم دستشویی که بیام وضو بگیرم نمازم و بخونم گفتم بذار بی بی رو بزنم زدم دلم نمی اومد نگاه کنم هر چند می دونستم نیستم چون هفته پیش آزمایشم منفی بود.یکدفعه دیدم یه خط پررنگ و یه خط کمرنگ افتاد هی چشمامو مالیدم گفتم شاید خابالو هستم چون هنوز میریضی و درد تو تنم بود دیدم خط T داره پررنگ تر میشه زدم زیر گریه دستام می لرزید اشکام همینجوری می اومد رفتم بالای سره خاله فاطمه بیدارش کردم گفتم مثبته اونم کلی ذوقید اومدم دوباره دستشویی دیدم به به چه خط پررنگی بردا...
2 اسفند 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به منتظرم می باشد